از دروازه قوچان که رد بشوید، سمت چپ و بسوی میدان فردوسی که بروید به مغازه استاد مسلم میرسید. درست می گویم؟ - از چهار راه میدان بار به بالا. - آها. از چهار راه میدان بار به سمت بالا. پس از چهار راه میدان بار هم رد میشویم. اشتباه کردم. از دروازه قوچان و چهار راه میدان بار رد می شویم و سمت چپ به مغازه استاد مسلم میرسیم. استاد مسلم آهنگر! - آهنگر. بله - خسته نباشید. - سلامت باشید. -آخر شب است و کارهای آخر است. در حال درست کردن چه چیزی هستید؟ - الان می خواهم منگال درست کنم. - منگال برای چه کاری است؟ برای درو است؟ - برای درو شبدر. - آها برای درو شبدر است. خوب یک لحظه کوره را خاموش کن بشین با هم کمی صحبت کنیم. - باشه. درضمن این ها را هم درست میکنم. - باشه درست کن بعد با هم صحبت کنیم. - این هم حساب است؟ - بله این هم حساب است. این آهن نرم می شود اما بعضی از این آدمها چرا نرم نمیشوند؟ - آدم ها هم نرم میشوند. – آنها هم نرم میشوند؟ -بله. - آنها را هم باید در کوره بگذاریم؟ - بله. - اما در کوره زندگی. - استاد مسلم چند سال داری؟ - من 63 سال دارم. – بهبه. عمر با برکتی هم داشتی. - خواهش میکنم. - چند سال است که در این مغازه هستی؟ - 33سال. - 33 سال در همین مغازه هستی؟ - بله. - از بچگی هم کارت آهنگری بوده است؟ - نخیر - قبلاچه کار میکردی؟ - کشاورز بودم. - کجا؟ - سر ولایت. سر ولایت نیشابور. از سر ولایت نیشابور به مشهد آمدی؟ - بله. -قبل از اینکه به این مغازه بیایی استاد هم داشتی؟ - یکسال استاد داشتم. - کجا؟ - کوچه کارخانه کبریت. - آنجا آهنگری را یاد گرفتی و بعد آمدی این مغازه را باز کردی؟ - آنجا زنجیر سازی را یاد گرفتم. - کوچه کارخانه کبریت؟ و بعد آمدید اینجا؟ - بله. - این مغازه را گفتی چند سال است باز کردی؟ - تقریبا 33 سال است. - استاد چه چیزی می سازی؟ - همه چیز. - مثلا چه چیزهایی؟ - چپ و راست می سازم. برای خنده. زنجیر و داس می سازم. - خوب حالا چرا چپ و راست برای خنده اش؟ - داس میسازیم. از این زنجیرها میسازیم. - این کارَت رونق هم دارد؟ - نه. رونق نیست. - چرا؟ - از رونق افتاده است. همه چیز ماشینی شده است. - خبر داری در صنف شما چند نفر همین کار را انجام می دهند؟ - نهخیر. اما در ته خیابان، من و آن گاریسازی هستیم و کس دیگری نیست. - به غیر از او هم کس دیگری نیست. ولی او هم کار مرا نمیکند. بله او گاری ساز است. او فقط گاری می سازد. - بله. شما آهنگر هستید. - بله. - خیلی خوشحال شدیم که با شما صحبت کردیم. انشا ا...زنده باشی. مثل اینکه یک مقداری از کارتان مانده است. - نه. تقریباً تمام است. - خوب پس تمام است و باید کوره را خاموش کنید و یا علی. شب بخیر. انشا ا... که خوب و خوش باشید و با آرامش خاطر بخوابید. خداحافظ. - قربانت. التماس دعا.