نخستین تجربه نفس کشیدن را در پنجمین روز بهاری سال 1337 در شهر سنندج داشتم . که در اصل اهل شهرستان قروه هستم . ولی چون پدرم نظامی بود و محل خدمتش سنندج بود . من نیز به اجبار زمان و تقویم در این شهربا کوچه های پیچ در پیچش به دنیا آمدم. دوران ابتدایی را در مدرسه «آزاد پور » تا کلاس ششم ادامه دادم . شهری بدون امکانات . اما با دو سینما «سینما رئوف و سینما مبین» در آن. که جرقه های هنری را از همان سال های ابتدایی در من روشن کرد . چون پدرم یک شب در میان در یکی از سینماها مامور حفظ نظم بود . من راحتتر از دوستانم به سینما دسترسی داشتم. و دیدن فیلم های بزرگی در آن زمان کودکی ریشه های دریافت دیگر گونه را در من پروراند. ورود به دبیریتان «بو علی»و آشنایی با گروه نمایش دبیرستان درسال 1349 امکان اولین بازی را برایم فراهم آوردو در نمایش « جنگ ها »و ایفای نقش یک پیرمرد و همان سال به من این امکان را داد تا به عنوان بازیگر توانمند در اردوی رامسر شرکت کنم . و همین اولین تشویق بود برای ماندگار در این دنیای هنری. در دو سال باقی مانده سیکل اول دبیرتان علاوه بر بازی در چند نمایش دیگر در کلاس نقاشی هم شرکت می کردم. در سال 1353 با ورود به دانشسرای هنر، و ادامه تحصیل در آنجا به صورت شبانه روزی به مدت چهار سال زمینه آشنایی مرا با رشته های دیگر هنری فراهم آورد از جمله درسهای اختصاصی که باید به عنوان واحد تحصیلی پاس می کردم ،«نقاشی – موسیقی – چاپ سیلک – خوشنویسی- حرکات موزون (باله )عکاسی »بود.و درسهای تئوری شامل تاریخ هنر و ادبیات و روانشناسی عمومی و هنری بود. موسیقی ایرانی را زیر نظر مرحوم استاد حسن کامگار «پدر کامگار ها» و دکتر فخیمی و دکتر ریاحی گذراندم . و در همین سال ها یعنی تا سال 1357 – بازی در نمایشنامه آنجا که ماهی ها سنگ می شوند – نوشته استاد حکیم رابط – بام ها و زیر بام ها – استثنا و قاعده – چهار صندوق آقای بیضائی – و چند نمایش نامه دیگر با استادی آقای بابا شاهی در خانه فرهنگ (اداره فرهنگ و هنر سابق ) از جمله کار های عمده من بود. اجرای نمایش « سگی در خرمن جا – و نفس انتظار ،نوشته آقای محسن یلفانی» راهی بود برای ورود آقای ابوالفضل پور عرب به گروه نمایش ما در این سال ها در سنندج .بودن واحد درسی «فولکلور و مردم شناسی » در زمان تحصیل در دانشسرای هنر ،فرصتی داد تا من به عقاید و نحوه نگرش مردم به زندگی را به شکل کلاسیک دریافتی داشته باشم . این واحد درسی بعداً در نمایشنامه های «کوسه باران – عروس برفی—آب ،ماهی ،درخت – چمچه گلن» تاثیر گذار بود. از سال 1357هم زمان با تدریس رشته نقاشی و عکاسی در هنرستان های آموزش و پرورش شهرستان های قروه این بار به عنوان نویسنده و کارگردان به فعالیت های نمایشی خود سر و سامان دادم. کارهای دانش آموزی تعداد کارها که از سال 57 شروع شد زیاد است فقط به تعدادی از آنها اشاره می شود .و تمام اینها نوشته خودم می باشد .البته تا پیش از ورود به دانشکده هنرهای زیبا در سال1368 «ممد نبودی » نگاهی به زندگی محمد جهان آرا فرمانده شهید خرمشهر ،در یک قالب سمبولیک و با نگاهی به داستان ملوس و شاخ هایش . «برنده فستیوال دانش آموزی » « خار و دل» سفری اخلاقی. «آفتاب لب بومه» برگرفته از یک شعر محلی و بومی « تیر آخر » نگاهی به زندگی اسفندیار قهرمان شاه نامه- عروسکی و زنده. «عروس برفی » بر گرفته از فلکلور کردستان – برنده جشنواره استانی و... دوران دانشگاه- از 68الی 73 در این دوان با استفاده از محضر اساتیدی چون استاد سعید کشن فلاح – دکتر ناظر زاده کرمانی – استاد خسرو حکیم رابط و خانم دکتر زاهدی تحولی دیگر در من انجام گرفت که حاصل آن نوشتن و بازی در چند کار مهم دانشجویی و غیر دانشجویی بود . از جمله کار هایی که بازیگری آن بر عهده من بود . عروس چاه- زیبا ترین گل های قالی به کارگردانی امیر دژاکام. سایه سار دل به کارگردانی علیرضا اسیوند . و مرگ یزدگرد بود. با بازی در نمایش خوان هشتم ،نوشته مسعود سمیعی و به کارگردانی علی مقدم رتبه نخست بازیگری مرد دانشجویی را در جشنواره تاتر دانشجویی به خود اختصاص دادم . و مجدداًبا کارگردانی همین نمایش با شیوه ای دیگر مقام های نخست جشنواره استانی کردستان و منطقه ای شیراز را در زمینه کارگردانی – بازیگری مرد – و طراحی صحنه را کسب نمودم ،سال69 اما پیش از آن با کار گردانی و نویسندگی نمایش هرمز و کمان تا مرحله منطقه ای همدان و کسب چند مقام بالا رفتم ، سال 68 در سال 70 سفر به فانتس را نوشته و کارگردانی نمودم . و سپس در سال 71 نمایش گلادیاتور ها را نوشته و کارگردانی نمودم ودر جشنواره منطقه ای تبریز نیز مقام هائی را کسب نمودم . و به مدت ده شب نیز در تالار چهار سونمایش را به اجرا گذاشتم. هم زمان با این کارها با نوشتن و کارگردانی نمایش های : -یک حکم بلخی – و هر سنگی سنگ نیست در تهران در جشنواره دانش آموزی مفام نخست جشنواره را به دست آوردم.(چون هم زمان با تحصیل در تهران تدریس هم می کردم .)اما در واقع تمام اینها هر کدام سیه مشقی بودند برای زمان دانشجویی . زمان بعد از دانشجویی 74 تا کنون اولین جرقه های نوشتن راجع به جنگ در نمایش هرمز و کمان متولد شد و با نمایش گلادیاتورها جان گرفت . اما عمده کارهای من تا بعد از سال 74 معطوف به جنگ و آدمهای باز مانده جنگی شد .چه آنهائی که حضور مستقیم داشتن و چه آنانی که در پشت جبهه با آدمهای جنگی در ارتباط بودند . و همین نگرش من به جنگ باعث گردید تا در بیستمین سالگرد حماسه دفاع مقدس در تالار وحدت با دادن لوح زرین جایزه از کار من قدردانی شود و در یکصدمین سال تولد امام خمینی(ره) از من و آقای حاتمی کیا فیلم ساز تقدیر شد و من به خاطر نگارش نمایش نامه« پیراهن هزار یوسف – تا کنون دوبار تجدید چاپ شده» و آقای حاتمی کیا به خاطر کارگردانی «بوی پیراهن یوسف » اما کار هایی که در رابطه با جنگ نوشته و کارگردانی کرده ام . 1. کسب مقام اول بازیگری مرد در جشنواره دفاع مقدس یزد – در نمایش نامه خاکستری چون دود 2. کسب مقام دوم نویسندگی و سوم بازیگری مرد دفاع مقدس تهران – در نمایش چرخ هشتم 3. کسب مقام اول نویسندگی –طراحی صحنه – موسیقی و بازیگری زن – جشنواره دفاع اردبیل – در نمایش پیراهن هزار یوسف . 4. شب های بارانی و قطار جنوب در جنوب در جشنواره دفاع تهران و کسب رتبه اول نویسندگی و بازیگری زن و مرد . 5. نمایش نامه آخرین نشان . 6. نمایشنامه :آخرین سنفونی عشق. «راجع به سقوط خرمشهر» 7. خاکریز شمالی- اجرا در ارومیه و مشهد . 8. سفری چونان بی انتها – اجرا در تاتر دفاع رشت. و تعدادی دیگر . از دیگر نوشته های من که در رابط با جنگ می باشد و هم اکنون در بسیاری از جشنواره های بسیج و یا دیگر جشنواره ها کار شده و یا در حال کار است می توان به نمایشنامه هائی چون : ابو غریب تا غربت – یک صبح تا شب – رنگ ترنج – اتوبان – بلیط ما کجاست . تفنگ دردت به جونم . ساز عشق – قلب آهنی . جبهه شمال شرقی- قطعه گمشده (رتبه اول نویسندگی جشنواره بسیج کشوری در همدان ) و فیلم نامه: چشم ها را باید شست . کتاب های زیر از آثار من چاپ شده: چرخ هشتم – پیراهن هزار یوسف – قطار جنوب – ابو غریب تا غربیت – شب های بارانی – هرمز و کمان –بشنو از دل . و در سال 84 و انتخاب کتاب برتر ،نمایشنامه قطار جنوب این عنوان را به خود اختصاص داد . و حدود 160 نمایشنامه رادیویی از من در رادیو صدای جوان تهران اجرا و پخش شده که به اعدادی از آنها اشاره می کنم: خاطرات حمدون- سرباز به خاه بر می گردد. شمعدانی عاشق – عشق عباس – غریبه ای در دهکده – قبر هشت گوشه – گردنبند زهرا – مسافران خاک – نیمکتی برای یعقوب- یکی باید بماند – آواز زمین –بوی خوب خاک – آخرین شناسایی – یک دنیا یادگاری- مکه نرفته حاجی شدی؟- هنر عشق- پوتین های عشق – آفتاب له خون نشسته آخرین فشنگ – میلاد میزان – همه برادران من . آخر یا فرمان – نگهبان خاک آواز زمین – ها همین نزدیکی هاست – اسماعیل هاجر – امانت – اگر با من بودی – اصغر تشنه نیست –آخرین ماموریت – حالا چرا- سفر به دیگر سوی –و ... از دیگر نمایش نامه هائی که غیر جنگی نوشته ام – آب ،ماهی، درخت – گورکن- دلیلی برای مردن- چمدان های خاکستری- و نمایشنامه خان میرزا که به شکلی نمایش است لیر شاهی که بر عکس لیر شکسپیر لیر این نمایش نامه یک زن می باشد که فرزند خود را می کشد . پایان نامه من در ادبیات نمایشی بوده با نام « صور نمایش در ادبیات شفاهی کرد » و من در سال 1384 از اداره آموزش و پرورش بازنشسته و مقیم شهرستان قروه هستم.