
مراسم جشن سده که از سنت های قدیم خاص کرمان است بدین گونه است که پنجاه روز قبل از عید نوروز در محله باغچه بوداغ آباد جشنی از طرف زرتشتیان کرمان ترتیب داده می شود و رسماً از رجال و شخصیت ها دعوت می کنند و با شیرینی و میوه از آنها پذیرایی می نمایند.در اول غروب آفتاب چند تن از موبدان زرتشتی درحالیکه لباس سفید و کلاه سفید دارند ، هر کدام دست به دست هم داده و با خواندن اورادی به گرد توده عظیم بوته های جمع شد که به اصطلاح محلی «درمون» می گویند به طواف مشغول می شوند و پس از چند مرتبه گردش یکی از آنها با لاله روشنی که در دست دارد در مسیر وزش باد بوته ها را آتش می زند و با وزش باد به اندک مدت تمام آن توده عظیم به آتش انبوه تولید می گردد و موبدان هم از آنجا دور می شوند درحالیکه در تمام طول این مراسم موزیک با آهنگهای شاد نواخته می شود و تماشاچیان شعله های عظیم آتش را در پهنه آسمان با لذت فراوان می نگرند ، سپس اندک اندک شعله ها فرو می نشیند و تماشاچیان نیز محوطه باغچه را ترک می کنند ، عده ای بر این عقیده اند که بعد از سده به اصطلاح محلی پناه باد گرم است ، یعنی درجائیکه حافظ و دیواری باشد که مانعی جلو وزش باد باشد و از گزند سوز سرما در امان است ، زارعین می گویند بعد از سده حتی پناه یک پشکل گوسفند هم گرم است و زرتشتیان نیز در این موضوع معترفند و درباره سده و موقع فرارسیدن آن اصطلاحاتی دارند ، که به این ترتیب بیان می کنند: صد سده ، ده گله ، پنجاه به نوروز ، در این روز پختنیهای مخصوص زرتشتیان صورت می گیرد به نام سیرو سدو و سیرگ و یک نانی هم پخته می شود انگیزه های داستانی مختلفی وجود دارد که چه بسا بیشتر آنها مربوط به یکی از پادشاهان می شوند ، از جمله جمشید و فریدون. یکی از علل برگزاری این جشن را گفته اند: کیومرث را سد فرزند از اناث ذکور بوده چون به حد رشد و تمیز رسیدند در شب این روز جشن گرفت و همه را کدخدا مرد و فرمود که آتش بسیار برافروختند ، بدان سبب آن را سده می گویند. اما دلیلی دیگر که برای برپایی جشن سده یاد کرده اند منسوب است به فریدون و دوران وی پیکارش با ضحاک از لحاظ یکسان معنی رمز و کتابی که در داستان هوشنگ و حمله مار و افروختن آتش وجود دارد ، مار سیاه رمز تمثیلی اهریمن و زشتی بود که مرگ و نابودی می آفریند و چون در کار حمله برآمد ، آتش اورمزدی بدرخشید و مرگ و بدی را به دور راند.